برای اولین بار به صورت رسمی اصطلاح «سبک زندگی» (به انگلیسی Life Style ) را آلفرد آدلر در ربع اول قرن بیست برای توصیف شرایط زندگی انسان استفاده کرد.
طرز تفکرات، رفتارها در حالتهای مختلف، عادتهای غذایی در باب، تفریحی، معاشرت و ... همه در سبک زندگی جا میگیرند. صداهایی که به شنیدنشان تمایل داریم، کتابهایی که خواندنشان باب طبع ماست، غذاهایی که به خوردنشان علاقه مندیم و... همه در دایره سبک زندگی میگنجند. نیازهایی که به خرید کالاهای مختلف احساس میکنیم، نکات ریزی که در همین خریدها مراعات میکنیم، شیوه ارتباطهای چهارگانه مان با خود، خدا، هم نوع و طبیعت دایره وسیعی است که عالمان علوم اجتماعی در این دایره قرارشان میدهند.
هرچند «سبک زندگی» هر فرد گزینش خود اوست و انسان در این گزینش کاملا مختار است، اما المانهایی هست که اگر انسان آنها را پذیرفت، سایر اجزای سبک زندگی خود را نیز با آن هماهنگ میکند؛ ایدئولوژی یا دین، دستورالعمل کلی است که در صورت پذیرش آن و ایمان عملی بدان، انسان رفتارهای جزئی خود را نیز با آن هماهنگ میکند. پنج وعده اقامه نماز در هر روز بخشی از سبک زندگی هر مسلمان است که از دین آموخته است. ممنوعیتهای غذایی که برای خود مفروض میداند (مانند حرام بودن گوشت خوک) باز قسمتی دیگر از سبک زندگی اوست.
اما «سبک زندگی» یک امر پابرجا نیست و در طی دوران عمر آدمی دست خوش تغییر میشود؛ ممکن است انسان در مواجهه با دیگر انسانها عادتهایی را از آنان وام گرفته و به شیوه زندگی خود بیفزاید و نیز ممکن است بر اثر تحت تاثیر قرار گرفتن، عادتی از مجموعه عادتهای سبک زندگی خود را تغییر دهد.
حال سوال اینجاست که اخذ رفتار از دیگران که خودآگاه یا ناخود آگاه اتفاق میافتد و گاها تغییر اساسی در باورها را نیز پدید میآورد (به شیوه از پایین به بالا، بر خلاف اخذ از ایدئولوژی که از بالا به پایین بود) چرا مورد غفلت واقع میشود؟!
در شیوه ناخودآگاه اخذ سبک زندگیهای دیگر توسط فرد، ما شاهدیم که فیلمهای سینمایی، مطبوعات و رسانهها، رفتارهای سیاسی و ... که یک نوع سبک زندگی را که قطعا دارای پشتوانه ایدئولوژیک است در حالتی ناخودآگاه به انسان القا میکند. پیامهای بازرگانی که مدام در معرض دید ما قرار دارند و بخشی از تفریحات ما را پر میکنند مدام تشویق به خرید میکنند و برای تشویق خرید لاجرم باید تمکن مادی بیشتر داشت و این در سایه کار بیشتر خواهد بود که آن هم نیاز به استراحت بیشتر و لاجرم در معرض آگهیها بیشتر قرار گرفتن را فراهم خواهد کرد و این دورباطل نوعی از سبک زندگی است که منافات دارد با نوع سبک زندگی اسلامی که انسان را در خدمت خدا و نعمتهای بیشمار او را به عنوان امانت در دستان او میداند و وظایف روزانه او را معین کرده است.
سبک زندگی به آرامی تغییر میکند و این هم نه فردی، که بخش اعظمی از آن به صورت اجتماعی تغییر میکند. در جامعه (با در نظر گرفتن غالب افراد) قناعت یک صفت مضموم میشود و خرید بیشتر تفریح به حساب میآید و فرد که تابعی است از جامعه، در برخورد با افراد دیگر به این شیوه زندگی ترغیب میشود.
نظرات شما عزیزان: